خبر 1
قيمت هر سکه طلا امروز در بازار با 15 ميليون تومان کاهش به يک ميليارد و چهل ميليون تومان رسيد.
خبر 2
مدیر عامل ايران خودرو اعلام کرد : نود و نهمين مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلي تحول زيادي داشته. طول آنتن آن 12 سانتي متر افزايش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 95 ميليون تومان گران تر است.
خبر 3
دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش داده و آنرا از 87 % به 86 % برساند.
خبر 4
يکصد و شصت و سومين قطعنامه شوراي امنيت در مورد فعاليتهاي هسته اي ايران به تصويب رسيد. در عين حال رئيس آژانس هسته اي اعلام کرد عليرغم هشتصد و سي و دومين گزارش ايران در مورد فعاليتهاي هسته اي هنوز ابهاماتي در اين زمينه وجود دارد که اميدواريم به زودي برطرف شود.
خبر 5
به علت اتمام ذخاير نفت و گاز دولت در اطلاعيه اي از مردم عزيز ايران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جويي نمايند.
خبر 6
يکي از نمايندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وي گفت دولت با تدابير صحيح و اصولي سعي دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 53 سال به 48 سال کاهش دهد. همچنين وي گفت در نظام طبيعت اصولا مرد نيز مانند زن حق مشارکت در فعاليتهاي اجتماعي و سياسي را دارد.
خبر 7
نيروي انتظامي کرج چند سارق را که به سرقت ديش هاي ماهواره مردم اقدام مي کردند دستگير کرد و ديش هاي مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند.
خبر 8
به علت برخي مشکلات و نواقيص، چشم انداز 20 ساله باز هم تمديد شد.
خبر 9
قيمت هر کيلو مرغ به هفت ميليون تومان رسيد. جالب است بدانيد در 53 سال قبل مردم با هفت ميليون مي توانستند يک پراید بخرند.
خبر 10
رئساي جمهوري اسلامي انگليس وجمهوري اسلامي آلمان از عمل نشدن و عدم اجراي صحيح اسلام در ايران ابراز نگراني کردند.
خبر 11
92 درصد مردم زير خط فقر زندگي ميکنند اين در حاليست که اين آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبي را نشان مي دهد.
خبر 12
نيروگاه اتمي بوشهر به زودي به بهره بر داري مي رسد.
خبر 13
مديرعامل سايپا اعلام کرد : با تکيه به دانش بومي تانک و تراکتور پرايدرا طراحي کرديم.
خبر 14
شرکت ايرباس ، طي شکايتي به سازمان ملل خواستار آزاد سازي هواپيماهايش از دست ايران شد و خاطر نشان کرد که اين هواپيماها 48 سال پيش از رده خارج شده اند.
حاشیه های مکالمه تلفنی اوباما با رییس جمهور و همچنین مراسم استقبال در فرودگاه همچنان ادامه دارد و بعید نیست به زودی به صفحات نیازمندی ها روزنامه ها نیز برسد!
توضیح واجب: ضمن عذرخواهی از صنف شریف و عزیز کفاشان، بنا به گزارش فرهنگستان زبان و ادای فارسی، زین پس به جای واژه ملوس «پرتاب کننده کفش» از کلمه مشهور کفاش یا کفشنده استفاده می کنیم.
ما ز بادیم و بادا میرویم »» ارادتمندان سینه چاک بیست و سی
به چند نفر «مردم» جهت حضور در تجمع نیازمندیم »» فوری/ 4121—0936
کف زن/ فوری با حقوق ساعتی
ترجیحا خانم. لیسانسه و مسلط به انواع سوت و جیغ. جهت حضور در مراسم استقبال و تجمع خودجوش
»» بنگاه ملی سیاست بی پدر، دیانت در به در
پیمانکار با 16 سال سابقه آدرس بدهید، جمعیت تحویل بگیرید
با پیک در محل
خوشنویس با قیمت مفت سه تا 10 هزار تومان
ساخت شعار: 3 هزار تومان
7743—11 – 021
به تعدادی فعال سیاسی جهت یادداشت نویسی، گفتگو و استفاده در نظر سنجی نیازمندیم »» انجمن ساپورت خبرگزاری های خودی
حاج نبی بادکار و پسران آدرس از شما، تجمع از ما
با بیش از 20 سال سابقه
بیانیه نویس زبر دست و مسلط به انواع فحش مودبانه نیازمندیم »» جمعیت دفاع از تجمعات خودجوش. واحد سنگین وزن ها
باد اضافی جهت بادبادن های برافراشته در انتظار بودجه موجود است »» واحد بادشناسی خبر. شعبه 20.30
غش کن فوری با انواع چهره (قرتی، موجه، سیاسی، هنری، ورزشی…زن و مرد)
»» 1739—0910
کفشنده تیز (پرتاب گر) بدون سابقه دستگیری
30 سال سابقه همکاری با همه گروه ها و احزاب، آماده به کار برای داخل و خارج
خود جوش، اوکازیون 6643—-47- 021
آماده حضور در انواع محافل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی
سند سر خود برای آزادی با وثیقه
شعار ما: خودجوشیم و خودجوشیم، پول که باشه می جوشیم
شعار ساز حرفه ای با 20 سال سابقه در دولت های مختلف
برنده سه مدال جهانی در بداهه سرایی
و صاحب شعار معروف: داور دقت کن!
»» 5821—912
باد سنج قوی برای فعالین بخش موضع گیری »» تنظیم باد سیروس گیریس
بادآبادی های مرکز، واحد جام جم
بدینوسیله از مهندس و رفقا بخاطر انعکاس نظر مردم درباره سفر رییس جمهور به آمریکا در اخبار تلویزیون متشکریم
به تعدادی کفش بی صاحب برای پرتاب نیازمندیم »» جمعیت خودجوشان همیشه زنده
دیالوگ 1 - آقا داماد چیکارهن؟
- در مراسم استقبال شرکت میکنن!
- برادرشون چی؟
- تو کار آزاده!
- یعنی چی؟
- در تجمعات خودجوش کفش پرت میکنن.
دیالوگ2 - عروس خانم آیا وکیلم؟
- عروس رفته تو مراسم استقبال شرکت کنه!
- برای بار دوم عروس خانم وکیلم؟
- عروس رفته پیج ظریفو لایک کنه و برگرده!
سوال آزمون ارشد 1392: - با توجه به جمله طلایی سرمقاله روزنامه جام جم: «صدای مخالفان را هم باید شنید» به نظر شما با کفش مخالفان باید چه کرد؟
الف) باید شنید
ب) باید واکس زد و تحویل صاحبش داد
ج) باید لایک کرد
د) باید ندید
ه) باید پا کرد
و) باید ساخت
ز) این تازه اولشه!
همانگونه که مطلعید، ترافیک نیویورک منجر به تماس تلفنی مشکوک باراک اوباما با حسن روحانی شد. هشت سال حضور احمدینژاد در دولت باعث شده بود که نیروهای خودجوش که در دوران آقای خاتمی در بالاترین حد آمادگی به سر میبردند ، دچار افت بدنی شوند و از روزهای اوج فاصله بگیرند. خوشبختانه این تماس تلفنی باعث شد که بتوانند با پرتاب کفش ، بدنی گرم کنند. به امید این که با بازگشایی سفارت آمریکا ، این عزیزان بتوانند هر روز از دیوار آن بالا بروند تا دچار افت آمادگی نشوند !
بعد از این مقدمهچینی قصد داریم به افشای پشت پرده این ماجرا بپردازیم:
داخل لیموزین- در مسیر فرودگاه نیویورک
روحانی شاخه زیتونی در دست گرفته، یکییکی برگهایش را میکند …
روحانی با خودش میگه : زنگ میزنه، زنگ نمیزنه، زنگ میزنه، زنگ نمیزنه …
تلفن روحانی زنگ میخورد !
حسن : الو بفرمایید؟
ولادیمیر: چطوری حسن آقا؟ برگشتی به سلامتی؟
روحانی: آه! تویی ولادیمیر؟ ولادیمیر برو بابا. تلفن رو اشغال نکن منتظر زنگ کسیام.
ولادیمیر: قطع نکن، ببین منو! آخرش منم که واست میمونم دل به کیا خوش کردی؟
حسن: باشه حالا باشه، بعدا حرف میزنیم. الان توی جلسهام.
ولادیمیر: چرا دروغ میگی؟ توی ترافیکی، داری میری فرودگاه.
حسن: تو از کجا میدونی!؟
ولادیمیر: بیا با احترام متقابل برخورد کنیم، نذار رابطهمون شکرآب شه!
داخل کاخ سفید
اوباما: جان کری جون؟
کری: بله؟
اوباما: جان کری جون؟
کری: بله؟
اوباما: هیچی هیچی ببخشید. میگم زنگ بزنم به نظرت؟
کری: بزن آقا حله. من با جواد هماهنگ کردم.
اوباما: ها؟! جواد کیه؟
کری: رفیق فابریکمه. جواد ظریف.
اوباما: هار هار! (قهقهه) بیجنبه کلا نیم ساعت باهاش حرف زدیا، فکر کردی چه خبره!؟ اگه حسن جواب نداد چی؟ ضایع میشیمها!
کری: خب صداش رو درنمیاریم که زنگ زدیم.
اوباما: خب اگه روحانی تابلو کنه آبرومون رو ببره چی؟
کری: نه! اون مردی که حرفای خصوصی رو افشا میکرد (یا تصور میشد افشا میکند) دیگه رفته!
داخل لیموزین- دوباره تلفن زنگ میخورد.
روحانی: الو، بفرمایید؟
صدا: اونجا کبابی اکبر جوجه و پسرانه؟
روحانی: نه آقا جان مزاحم نشو!
روحانی میخواهد تلفن را قطع کند !
صدا: نه نه قطع نکن! باراکم شوخی کردم!
روحانی فکر میکند فرد پشت خط ایهود باراک رژیم غاصب است!
روحانی: کثافت! از جون من چی میخوای؟! یه بار دیگه زنگ بزنی شمارهات رو میدم مخابرات پدرتو دربیارن!
صدا: این بود اعتدالت؟ این بود تدبیرت؟ آدم با میزبانش اینطوری برخورد میکنه!؟
روحانی: ئه! حسین تویی؟ شرمنده من اشتباه گرفتم.
اوباما: بابت ترافیک نیویورک شرمنده. ما «باقر» نداریم معضلات رو برطرف کنه!
روحانی: ای بابا … حالا روابطمون که خوب شد، باقر رو بذارید شهردار نیویورک، سه سوته ردیفش میکنه. فقط احتمالا بخواد چهار سال یکبار از طرف حزب جمهوریخواه نامزد انتخابات شه که یه رونقی به فضای انتخابات بده!
اوباما: خیلی هم خوبه دمت گرم!
روحانی: باشه پس بهش میگم. هو ئه نایس دی داداااااش!
اوباما: کودافیظ. صادیق سلامت لی اینن گدسن!
روحانی: هان؟
اوباما: ببخشید الان میخواستم به مقامات ترکیه زنگ بزنم یه تیکه اشتباهی استانبولی آماده کرده بودم!
شوخی پیامکی با یک مکلمه تلفنی جدی. درست از همان لحظه های اولی که خبرنگاران رسانه های دنیا، دکمه انتشار خبر مکلمه روسای جمهور امریکا و ایران را زدند، واکنش های طنز ایرانی ها به این خبر شروع شد. اوباما و روحانی اولین روسای جمهور ایران و امریکا بودند که 34 سال پس از قطع روابط دوکشور، با یکدیگر مکالمه تلفنی کردند. نکته ای که دستمایه شوخی های پیامکی و اینترنتی ایرانی ها شد.
چند تا از این پیامک های بامزه و شوخی های فیس بوکی را بخوانید:
لوس نکن خودتو یه شب دیگه بمون. میشل قیمه پخته!
(اوباما به روحانی)
اوباما به میشل اوباما : اگه نتانیاهو بود بگو نیستم!
(کاخ سفید، تلفن در حال زنگ خوردن)
گلم رسیدی اس بده!
(اوباما به روحانی)
کاری داشتی تک بزن!
(روحانی به اوباما)
روحانی : اول تو!
اوباما : نه٬ اول تو!
روحانی : اول تو قطع کن!
اوباما : نه اول تو!
.
.
.
(بخش پایانی گفت وگوی تلفنی اوباما و روحانی)
میگن صرافی های نیویورک تعطیل شده. چون امریکایی ها هجوم بردن برای خرید ریال ایران!
اوباما: بابت ترافیک سنگین در نیویورک عذرخواهی میکنم.
روحانی: ترافیک تهران رو ندیدی!
کجایی؛ الان میتونی راحت حرف بزنی؟ کسی دور و ورت نیست؟
.
.
.
(اولین دیالوگ رئیس جمهوری آمریکا خطاب به رئیس جمهور ایران به صورت تلفنی)
روحانی : این همه وقت ؟ چرا الان زنگ زدی؟
اوباما : آخه من از طرح طلایی مکالمه شبانه استفاده می کنم. این جوری هزینه مکالمه هام نصف میشه!
خبر دارم که اول روحانی زنگ زده بهش. اما اوباما گفته تو قطع کن من بگیرم؛ شما تحریمین خرجت زیاد میشه!
دیدی گفتم محل نذاری خودش زنگ میزنه؟
(ظریف به روحانی)
شبکه ماهواره ای من و تو در فیس بوک پست گذاشته : خبر خوبی در راه است …
بعضی از کامنت هایی که توسط هموطنانمان نوشته شده :
1 – مردم آمریکا ریختن تو صرافیا دارن ریال میخرن !؟
2 – فقط نگو كه بازم ( عكدمی ) جديد در راه است !
3 – گوگوش زاییده !؟
4 – هومن خلعتبری مو کاشته !؟
5 – بفرماييد ناهار ساختيد !؟
6 – افغانستان به آمریکا حمله کرده !؟
7 – سالومه رو اخراج کردین !؟
8 – وای حالا چی بپوشیم !؟
9 – ارمیا کشف حجاب کرده !؟
10 – اميد به راه راست هدايت شده و پرسپوليسى شده !
11 – این پسره سیاوش موهاشو میخواد بزنه !؟
12 – نکنه دکتر کپى فوت کرده !؟
13 – دکتر روحانی اقامت امریکا گرفته !؟
14 – ایران ابر قدرت شده و آمریکا رو تحریم کرده !؟
15 – لایک کنید ... واسه یه مریض میخوام !
16 – شاه داره برمیگرده !؟
17 – امیرعلی لاغر کرده !؟
18 – ساسی مانکن با گوگوش فیت داده !؟
19 – ندا رفته شیر گاو بدوشه ! چرا که نه !؟
20 – رها اسمش رو پسرونه کرده !؟
تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه.تویی که ی خوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمی ذاره.توکه هر اهنگی گوش میدی یاد یه نفر می افتی.تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی.تویی که حتی نی دونی چه ریختی خودتو خالی کنی.به سلامتی تو……
امشب بیا واسه دلت خنده بکار روی لبات
چند دقیقه بدون فکر ماهو بیار توی چشات
بذار تا خوب نگات کنه آخه اونم مثل منه
به خاطرت تنها شده اون عاشق عشق منه
امشب تولد توعه تولد عشق منه
روز شکفتن توعه بهار زیبای منه
امشب بذار بهت بگم دلم میخواد بهاری شی
به هر وسیله ای شده غم ها رو بیخیال شی
دلم میخواد زنده بشه عشق و محبت تو دلت
فدای چشمای تو شم خنده بکار روی لبت
مگه اون خداس که با تردید میگه اگه زنده بمونه پیوند کبد میخواد!!!
مگه اون خداس که میگه این همه خرجش نکن زیر جراحی قلب می میره!!!
مگه اونا خدان که منو اینهمه ناامید میکنن!!!
مگه اونا خدان که با حرفاشون منو تا مرز جنون بردن!!!
مگه اونا خدان که پرونده ی مرگ ابوالفضل کوچولو رو امضا کردن!!!
مگه خدا نگفته بنده ام هرگز از رحمت من ناامید نشو. خودش گفته مگه نه!!!
خدایا… بگو که هوامو داری. بگو که بعد هشت سال انتظار کشیدن ، هدیه ای رو که دادی پس نمی گیری.
خدایا از همه جا مونده و روندم. کمکم خدا. کمکم کن.
دارم میبرمش خونه ی امام رضا. خدایا بیا باهام. تنهام نذار. دیگه کجا مونده که نبردمش؟! میگن خیلی غریب نوازه. پیش تو هم خیلی آبرو داره. میدونم اگه اون وساطت کنه تو قبول میکنی. خدایا بیا باهام. من بدون تو از ادامه ی راه می ترسم.
من که یاری ندارم. چشم انتظاری ندارم…قاصدک برو برو که با تو کاریندارم…قاصدک به چشمه من قصه ی یک دردی برو…میدونم برای من خبر نیاوردی برو…توی هفت تا آسمون من یه ستاره ندارمکسی که عشق منو به یاد بیاره ندارم…ندارم دلی که یه لحظه به یادم بزنهندارم هیچکیو که فک کنی یار منه…قاصدک بروکه با تو کاری ندارممن که یاری ندارمچشم انتظاریندارم…خیلی وقته اونی که براش میمردم دیگه نیست …قاصدک ها رو به یادش می شمردم دیگه نیست…خیلی وقته که دارم با تنهاییم سر می کنم …
واقعیت رفتنش را بعد از ۱سال درک خواهی کرد!!
آنجا که آهسته در دلت خواهی گفت:
پارسال همین موقع کنارهم بودیم..
و از آنجاست که شروع میشود
لحظه لحظه پیر شدنت…
دوس دارم
با هَم باشیم نه یه سال بَلکه یه عُمر
بِذار آوازه ی با هَم بودَنِمون جوری تو شَهر بِپیچه
که روسیاه شَن اونایی که
سَرِ جُدایی مون شَرط بَسته بودَن….
حیف نون به خاطر این که نیروی انتظامی دیش ماهواره اش رو نگیره، روش می نویسه: بسم الله الرحمن الرحیم، آب گرم کن خورشیدى!
***
حیف نون اومد از هواپیما پیاده شه، شلوارش افتاد پایین. زود کشید بالا، داد زد: کو اون خانمه که گفت کمربندها رو باز کنید؟ همینو می خواستی؟
***
حیف نون خفاش می بینه. از خنده غش می کنه. می گه: تا حالا موش چادری ندیده بودم!
***
دختر: بابا! می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا: نه، نمی شه. برو توی اتاقت درس بخون.
دختر: چرا آخه بابا؟
پدر: برای این که سال ها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه! ***
خانمه سر قبر شوهرش با گریه می گفت: بچه ها لباس ندارن، کفش ندارن، کیف ندارن...
حیف نون رد می شده، می گه: می گما... این بابا مرده یا رفته دوبی جنس بیاره؟ ***
حیف نون می ره تو داروخانه و می پرسه شما ”اسید استیل سالیسیلیک" دارید؟
فروشنده می گه: منظورتون آسپرینه؟
جواب می ده: آره، خودشه. اسمش همش یادم می ره! ***
حیف نون داشته گریه می کرده، می پرسن چی شده؟
می گه: پشیمونم. کاش به حرف بابام گوش کرده بودم.
می گن: مگه چی می گفت؟
می گه نمی دونم، گفتم که گوش نمی کردم!
***
حیف نون داشت می مرد، به زنش گفت بعد از من فقط با مش قربون می تونی ازدواج کنی! زنش گفت چرا؟ حیف نون جواب داد: چند سال پیش، یه خر پیر داشت به من انداخت، می خواهم تلافی کنم!
***
حیف نون ساعت نو می خره. دوستش ازش ساعت می پرسه. می گه: حالا هی بپرس تا خراب شه! ***
دکتر به حیف نون می گه زنت سکته ناقص کرده. می گه نکبت هیچ کاری رو درست انجام نمی ده! ***
گفت من یه زنی گرفتم که یه دختر 18 ساله داشت ، دختر زنم با بابام ازدواج کرد . در نتیجه، زن من ، مادر زن پدرشوهرش شد. از طرفی دختر زن من که زن بابام بود ، پسری به دنیا آورد که میشه برادر من و نوه ی زنم ، پس نوه ی منم میشد . در نتیجه من پدر بزرگ برادر ناتنی خودم بودم . چند روز بعد زن من پسری به دنیا آورد که زن پدرم ، خواهر ناتنی پسرم و مادر بزرگ او شد . در نتیجه پسرم، برادر مادربزرگ خودش بود، از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم ، خواهر پسرم بود، در نتیجه من خواهر زاده ی پسرم بودم!!!
شادترین داستان کوتاه:
روزی مردی به دختری گفت: با من ازدواج می کنی؟ دختر گفت نه... و آن مرد یک عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد! ***
حیف نون می ره پیش دکتر متخصص. می بینه ویزیتش بیست هزار تومان شده!
به دکتر می گه: اگه تخفیف می دی، بگم کجام درد می کنه. و گر نه خودت بگرد پیداش کن! ***
حیف نون می ره پیش رئیس اداره و می گه: آقای رئیس! این اضافه حقوقی که به من دادین، در برابر این همه فعالیتی که من میکنم و دوازده تا بچهای که دارم خیلی کمه! رئیس می گه: در نظر داشته باش که ما اضافه حقوق رو به فعالیت توی اداره میدیم نه فعالیت توی خونه! ***
حیف نون شنای قورباغه می ره، لک لک میاد می خوردش! ***
مرد: قسم میخوری که منو به خاطر پول هایم دوست نداری؟
زن: هزار تومان بده تا قسم بخورم! ***
چند دلیل عمده کشته شدن سربازان شهر حیف نون اینا:
۱- آزمایش ماشه تفنگ!
۲- پرتاب اشتباهی ضامن به جای نارنجک!
۳- سوراخ کردن ماسک شیمیایی برای ورود بهتر هوا!
۴- دنبال کردن پروانه در میدان مین!
۵- نگاه کردن به داخل لوله تفنگ جهت اطمینان از خروج صحیح گلوله!
علت بعضی ها نیز هنوز فاش نشده...! ***
زن به شوهرش: عزیزم! نظرت راجع به عشقمون چیه؟
شوهر: سعی کن ستاره ها رو بشماری، خودت می فهمی!
زن: وای عزیزم! یعنی بی نهایت؟
شوهر: نه عزیزم! یعنی تلف کردن وقته! ***
حیف نون می گه: ما آخر نفهمیدیم این حقوق بشر رو کی به حسابمون می ریزند؟! ***
یه روحانی تو اتوبوس موعظه می کرد که باید اسلام را پیاده کنیم...
آقاهه که اسمش "اسلام" بود از ته اتوبوس می گه: تو فضولی اسلام رو نکن، اسلام بلیط داره! ***
حیف نون می ره سلمونی، با صاحب سلمونی دعواش می شه. صاحب سلمونی می گه: گند زدم به پولی که تو دادی. حیف نون هم می گه: من هم گند زدم به سری که تو زدی!
موضوع اين نيست كه چه كاري ميكنيم،
مهم، ميزان عشقي است كه به كارمان داريم…
مادر ترزا
*************************
***********
فرمولِ زندگیِ من خیلی ساده است !!
صبح ها از خواب بیدار می شوم و شب ها به تخت خوابم برمی گردم.
در این بین، سعی می کنم بهترین باشم.
کری گرانت
*************************
***********
زماني كه انسان با خشنودي و بدون ترس خرج كند، راه را براي سرازير شدن پول بيشتر مي گشايد.
فلورانس اسكاول شين
*************************
***********
جهالت تنها آن زمان مايه خفت است كه با ثروت همراه باشد.
آرتور شوپنهاور
*************************
***********
حتي پزشكان در كمال راستي، امانت و پايبندي خود، اشتباه كردهاند و ميكنند.
انتوني رابينز
*************************
***********
نباید چیزی را دوست بداری
همین بهانههای کوچک برای زنده ماندنت
بعدها
تو را خواهند کشت
علیرضا آدینه
*************************
***********
تغییر آن چیزی نیست که می آموزیم ،آن چیزهائی ست که از دست می دهیم .
یوستین گردر
*************************
***********
زندگی مانند نشستن بر روی صندلی دندانپزشکی است.
آدم همیشه خیال میکند که دردناک ترین لحظه هنوز نرسیده، در صورتیکه رسیده و گذشته است.
اتو فون بیسمارک
*************************
***********
کسی که سکوت شما را درک نکند،
احتمالاً حرفتان را هم نخواهد فهمید.
البرت هوبارد
*************************
***********
وقتی انسان شهری را وداع می كند؛
مقداری از یادگار ،
احساسات و كمی از هستی خودش
را در آنجا می گذارد.
صادق هدایت
*************************
***********
زن ها گاهی اوقات چيزی نميگويند ،
چون به نظرشان لازم نيست كه چيزی گفته شود …
با نگاهشان حرف ميزنند
به اندازۀ يک دنيا حرف ميزنند
هرگز نبايد از چشمان هیچ زنی ساده گذشت !
خاطرات یک دختر مطیع | سیمون دو بووار
*************************
***********
می گویند : زمـانی کـه داری ، بخـور ، بنـوش و شـادباش ،
امـا چگونـه می توانـم بخــورم و بیاشـامم ؟
هنگامـی کـه مـی دانـم
آن چـه را کـه خوردنـی اسـت
از دسـت گرسنــه ای ربـوده ام
و تشنـه ای بـه لیـوان آب من محتـاج اسـت ؟
بــرتولت بــرشت
*************************
***********
دانش در دو صورت خطــرناک می شــود؛
اول اینکه در دست آدم نادانی قرار گیــرد،
و دوم اینکه فکر کند به هدف خود رسیده است…!
جرج برنارد شاو
*************************
***********
بعضیا مثل پیاز میمونن …
ظاهرشون یه آدم عوضیه که اگه بازشون کنی ده لایه دیگه آدم عوضی زیرشه
لری چارلز
*************************
***********
همه كس آرزو دارد كه به رويدادهاي غير منتظره برخورد كند؛ اين در زندگي بشر طبيعي است.