عضو شوید
عضویت سریع
شمابیشترکدام رادوس دارید؟
آوای دلتنگی
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
چسبيدهام به تو بسانِ انسان به گناهَش هرگز ترکت نميکنم.
اشتباه نکن نه زيبايي تو نه محبوبيت تو مرا مجذوب خود نکرد تنها آن هنگام که روح زخمي مرا بوسيدي من عاشقت شدم.
همه دانستند من عاشق تو هستم من اين رسوايي را دوست دارم و برايش شهادتين مي خوانم خودم را با اشك ، غسل مي دهم زره اي از گيسوانت به تن مي كنم و مي ميرم من اين مرگ را دوست دارم
آري... بايد از ميان عشقم و شعر يکي را برگزينم!! به شعر گفتم : ناچارم از برگزيدن آن زيباروي ديگر سراينده ات نيستم شعر رفت و عشق نزدم ماند اما زماني که او به ديدگانم قدم گذاشت مقابل روحم ايستاد و بي آنکه خود بداند به قصيده اي بدل شد...!
بايد از ميان عشقم و شعر يکي را برگزينم!!
به شعر گفتم :
ناچارم از برگزيدن آن زيباروي
ديگر سراينده ات نيستم
شعر رفت و عشق نزدم ماند اما زماني که او به ديدگانم قدم گذاشت
مقابل روحم ايستاد
و بي آنکه خود بداند
به قصيده اي بدل شد...!
زناني مثل من نميدانند چگونه ادا كنند كلام مانده در گلو را كه خاري است مي بلعند زناني مثل من چيزي نميدانند جز بغض فرومانده گريه ناممكن ناگهان ميتركد سيل ميشود مثل شرياني شكافته زناني مثل من مشت ميخورند و جرئت نميكنند بزنند از خشم به خود ميپيچند مهارش ميكنند زناني مثل من مثل شيران قفس روياي آزادي در سر دارند.
صفحه قبل 1 ... 43 44 45 46 47 ... 127 صفحه بعد