عضو شوید
عضویت سریع
شمابیشترکدام رادوس دارید؟
آوای دلتنگی
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
عشق یعنی
وقتی یه اتفاقی براش میوفته
باهاش همدردی کنی
نه اینکه بهش بگی:
"دیدی بهت گفتم"
ايـنـکـــه
ميـان دسـتـانَـت
لـحـظـه اي* چـشـــم هــــايــــم را بـبـنــــدم…
و دنـيــــا بـــه سکـوت صـــداي*
نَـفَـس هــايَـت فــــرو رَوَد
نميــــدانــــــي* …
چه هـيـجـــانــــي* ست …
ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺎﻣﺘﻮ ﻧﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﯽ ﺣﺘﻤﺎ
" ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺨﻮﻧﺪﺗﺶ...
مــیـگـن عشــق اول مـهــمـه ، ولـی بـیـشـتـر کـه آدم فـکـر مـیـکـنـه . . . مـیـبــیـنـه از اون مـهـمـتــر عـــشــق دومـــه ! عـشـق دوم وقـتـی مــیـاد کــه بـــرای اولــیـن بــار قــلـب آدم شــکـســتــه . . . نـفـس آدم گــرفــتـه شـــده . . . امــیــد هــای آدم از بــیـن رفــتـه . . . کــه آدم فـهــمـیـده هـمه ی عــشـق هــا تــا ابــــد نـمـیــمـونــن ، حــتـی وقــتـی آدم فـکر مـیـکـرده ، امـیــدوار بــوده ، آرزو مـیـکرده کـه بـمـونـن عــشـق دوم وقــتـی مـــیـاد کـه اعـتـمـاد آدم دیـگه صـد در صـد نـیـسـت ! هـمـیـشـه فــاصــلــه یـکــم بـیـشــتـر نـگه داشــتـه مـیـشــه . . . هـمـیــشــه آدم یـکـم مــــواظــب تــره . . . هــمـیــشـه بــاورهــا یکـم بــیشـتــر زمــان مـیــبــره . . . عــشــق دوم وقــتـی مــیــاد کــه هــمــه ی تــصــویــرهــای ذهــنـی آدم از "عـشـق" در یــک نــفــر خــلاصــه میـشــده و تـمــام . . . مــیــدونــیـن عــاشــق شــدن ، هــر چــی آگــاهی مــیــره بــالا سخــت تــره ! هــر چــی دیــده بــاشـی و شنـیــده بـاشـی و تـجـربـه کــرده بـاشـی از ســادگــیـت کــم میـشــه و مــیـدونی دلــتــو بــایــد دو دسـتــی بـچـســبـی و بــه هــر کــسی نــدی ! کـم کـم آدم تـشـخـیــص مــیــده ، واقــعـی رو از الـکی . . . سـطـحی رو از جــدی . . . گــذرا رو از مـونـدگار بــه عـشــق دوم بــایــد خــیـلی تـبــریـک گـفــت . . . بــایــد دســتـش و گـــرفــت و فــشــرد و بـهتش مــدال تـقـدیـر داد ! چــون زمــانــی تــو دل آدم جــا گــرفــت ، کـه آدم فـکـر مـیـکـرد . . . مـطـمـئـن بـود ، شـک نـداشـت . . . کــه دیـگـه هــرگـز عــاشــق نـمـیـشه ، و دلـشـو بـه کـسی غــیـر از اون نـمـیــده . . .
هنگامی که
لیلی و مجنون ده ساله بودند
روزی مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود .
استاد سوالی را از لیلی پرسید ،
لیلی جوابی نداد
، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت .
استاد دوباره سوال خود را پرسید
و
باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت
بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد .
لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت.
بعد از کلاس ،
لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت:
دیوانه ،
مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی
یا لال که به استاد نگفتی .
لیلی اشکش در آمد و دوید و رفت .
استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت
گوش مجنون را کشید و گفت :
لیلی نه کر بود
نه لال ،
از عشق شنیدن دوباره صدای تو ،
فلک را تحمل کرد و دم بر نیاورد ،
اما از ضربه اهسته دست تو اشکش در آمد ،
من اگر او را به فلک بستم استادش بودم و حق تنبیه او را داشتم اما تو عشق او بودی و هیچ حقی برای سرزنش کردنش نداشتی .
مجنون کاش می فهمیدی که لیلی کر شد تا تو باز گویی
✘ سخت است ✘ درک کردن ☜دختری☞ که ↡ غم هایش ↡ را ↶خودش ↶ میداند و ♡ دلش ♡
که همه ⇂ تنها لبخندهایش ⇃ را میبینند،
که ♞ حسرت ♞ میخورند،
بخاطر √ شاد √ بودنش
بخاطر ↯ خنده هایش ↯
و ↤ هیچکس ↦ جزهمان ☜ دختر ☞ ✧ نمیداند ✧ چقدر ♧ تنهاست ♧
که چقدر ♝ میترسد ♝
از ↶ باختن ↶
از ✘ اعتماد ✘ بی حاصلش ...
چِـــــﮧ آزار دَهـــ ـــندِهـ مـے شَــــ ــوَند
کـــوچـــﮧ هاے شَــــهـر
حَیاط خانــﮧ ، اُتــاق هـا ...
وَقــــتـے بویِ کَلافِـــگـے مـــے دَهــــند
وَقـــتـے اَز تـــو
تَنـــهـــا ،
خـاطِــ ــــره دارَنــــد
همیشه برای “ماندن ” دلیل هست …
و برای “رفتن” بهانه.
همیشه برای “خواستن” نیاز هست …
و برای “رد کردن”، مصلحت.
همیشه برای “داشتن” فضا هست …
و برای “نداشتن” تقصیر.
این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،
به پای ماندن
و دست خواستن
و عشق داشتنت،
بر می گردد
اگر داری که بسم الله …
اگر نه، جهان پر است از “بهانه” و “مصلحت” و “تقصیر” بی صاحب !
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ...!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ...!
ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﺗﻮ تو ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ...!
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎﺷﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ...!
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﻭﻥ....!
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ....!
ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ....!
ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ...!
اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه؟
دیدی اشتباه کردی!
دوستت دارم حرف نیست یه زندگیه!
اما زندگی دو حرف بیشتر نیست:
"تو"...!!!
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 127 صفحه بعد