عضو شوید
عضویت سریع
شمابیشترکدام رادوس دارید؟
آوای دلتنگی
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
دست دلم میلرزد! اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد دلم میخواهد همیشه بگوید یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور!
سرد است …
نیمکتی تنها در پارک نشسته است
من تنها بر نیمکت و تو تنها در من …
میبینی ؟ چه در همیم و تنها ؟
گـاه בلـمــ مےـگـیرב
گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב ! בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ...
{ایـنایـے} کـﮧ تـو پـارکـ تـنـهـا یـﮧ گـوشـﮧ مـیـشـیـنـטּ و هـنــבزفـرے تـو گوشـشـونـﮧ
{ایـنایـے { کـﮧ تـو خـیابـوטּ هـمیـشـﮧ سرشـونـو پـآیـیـن مـینــבازن و راه میرטּ
{ایـنایـے { کـﮧ تـو تـاکسے هـمیـشـﮧ خوבشونـو مـیچسبونـטּ بـﮧ בر، کـﮧ کـناریشوטּ مـعذب نباشـﮧ
{ایـنایـے} کـﮧ בلشـون واسـﮧ هیشکے تنگ نمیشـﮧ
{ایـــنــــا ،}
ایـنـا رو خیــلے مـواظـبـشـوטּ بــآشـیـــטּ،
ایـنـا واسـﮧ از בستـ בاבטּ {هـیچے}
ندارטּ
{قبلاً یـﮧ نـفـر هر چـی בاشتــטּ رو ازشـون گرفـتـﮧ}
چه حقیرند مردمان،
وقتی نه جرأت دوست داشتن دارند
و نه لیاقت دوست داشته شدن
اما مدام شعر عاشقانه می خوانند...
ﻣـﺮﺩ ﻣـﻦ.!!!
ﺗﮑـﯿـﻪ ﮔـاﻫــﻤــ ﺑــﺎﺵ..
ﻣـﯿﺨــﻮﺍﻫـﻤــ ﺳــﻨـﮕــﯿـﻨـﯽ ﻧـﮕﺎﻩ ﻣـﺮﺩﻣـ ﺣــﺴـﻮﺩ ﺍﯾـﻦ ﺷــﻬـﺮ ﺭﺍ ﺗـــﻮ ﻫــم ﺣــﺲ ﮐـﻨﯽ ...
ﺍﯾـﻦ ﻫــﺎ ﻧـﻤـﯿــﺘـﻮﺍﻧـﻨﺪ ﺑﺒﯿﻨﻨـﺪﮐـﻪ ﻣﺎ ﺗـﺎ ﺍﯾـﻦ ﺍﻧـﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ
ﻫﻤــ مﯽ ﺁﯾیـﻢ…
تو نیستی اما من برایت چای می ریزم دیروز هم … … نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم دوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم دیگر چه فرق می کند باشی یا نباشی من با تو زندگی می کنم…!
اگر عشق، عشق باشد زمان، حرف احمقانهای است…!
صفحه قبل 1 ... 63 64 65 66 67 ... 127 صفحه بعد