دل نوشته عباس درویشی
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



موضوعات
لینک دوستان
نویسندگان
نظر سنجی

شمابیشترکدام رادوس دارید؟

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

آوای دلتنگی






دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1267
:: کل نظرات : 57

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 65
:: باردید دیروز : 139
:: بازدید هفته : 2193
:: بازدید ماه : 12094
:: بازدید سال : 97751
:: بازدید کلی : 301035
تبلیغات
<-Text3->

عکس عاشقانه

تعداد بازدید از این مطلب: 512
موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 799
موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
عاشق تنها

عاشق تنها

  

هنوز بی وفایی نکرده ام که به من میگویی بی وفا!

من قلبی دارم عاشق ، پاک و بی ریا!

هنوز بی وفایی ندیده ای که به من میگویی لایق عشقت نیستم

هنوز خیانت ندیده ای که میگویی یکرنگ نیستم

چرا باور نمیکنی که عاشقت هستم ، چگونه بگویم که من تنها با تو هستم

اینها همه بهانه است ، حرفهایت خیلی بچه گانه است

چشمهایت را باز کن و مرا ببین ، این بی قرارها و انتظار قلبم عاشقم را ببین

ببین  که چه امید و آرزوهایی دارم با تو ، در مرامم نیست بی وفایی و خیانت به تو!

تویی که تنها در قلب منی ، مثل نفس در سینه منی ، چرا باور نمیکنی که تنها عشق

منی ، چرا باور نمیکنی که تنها تو ، فقط تو در قلب منی !

چرا باور نمیکنی دوست داشتن هایم را ، باور نمیکنی احساس این دل دیوانه ام را

هنوز شب نشده به فکر روشنایی فردا هستم ،

میترسم که شب را دوباره با ترس و دلهره بگذرانم ،

ترس از حرفهای تو ، ترس از بهانه های تو ، دلهره برای از دست دادن تو!

آرامش را از من گرفته ای ، از آن لحظه که فهمیدی زندگی منی ،

زندگی را نیز از من گرفته ای ، هر کس مرا میبیند میگوید چرا اینقدر آشفته ای ،

عاشق هستم ولی چهره ام مثل یک عاشق تنها و شکست خورده است ،

در انتظار تو نشسته ام ، اما هر کس مرا میبیند میگوید

این بیچاره چه غم سنگینی در دلش نشسته است!   


 

تعداد بازدید از این مطلب: 460
موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
قصه عشق

قصه عشق

 

با تو ، به عشق تو ، یک قصه دیگر ، قصه من و تو !


با تو ، در کنار تو ، قصه از نو ، نفسی دیگر !


یک نفس تازه از یک دیدار عاشقانه ، از نگاه مهربان تو به چشمهایم!

 

 

با تو بودن خاطره ایست همیشه ماندگار ، اما بی تو بودن قصه ایست از یک روز تلخ که

 

 از ذهن فراموش شده ، اما از دل بیرون نمیرود و اعماق دل را میسوزاند!


با تو ، همیشه با تو ، تا آخرش با تو ، حتی لحظه مرگم نیز با تو... چقدر شیرین است!


شیرین است به شیرینی طعم بوسه های تو !

 

 

با تو ، در آغوش تو ، قلبم برای تو تا ابد ، تا آن لحظه که دیگر طلوعی را نخواهم دید

 

 تو را میبینم که زندگی منی ، یک غروب شیرین ، از یک زندگی عاشقانه ، زندگی که 

 

عشقمان در آن پا برجاست  ، لحظه های گرمیست ، به گرمی آغوش مهربان تو !


بگذار قصه من و تو نیمه تمام بماند ، تا آنجا که داستان میگوید ما در کنار همیم و چند

 

صفحه سفید از این کتاب ، یعنی چند صباح دیگر تا ..........از عشق هم مردن!


قصه من و تو حقیقتیست بی پایان ....

 

 

یکی بود ، یکی نبود .... تو بودی و من نبودم !

 

زیر گنبد کبود .....  تو بودی و من نیز آمدم !


حالا دیگر تو هستی و یک مجنون !


قصه من و تو اگر قصه است ، به این خاطر است که مثل من و تو کسی نیست عاشق

 

باشد و دیوانه !


یک عشق پاک ، دو قلب ساده و یکرنگ سرگذشت دو عاشق از امروز تا لحظه مرگ

 

قصه ایست از من و تو !


بهتر است که در پایان این کتاب نوشته شود ::: این داستان تا ابد ادامه دارد !


تا ابد ، با تو ، در کنار تو ، به عشق تو ادامه دارد  قصه من و تو
!


تعداد بازدید از این مطلب: 466
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
گمشده ام

گمشده ام

 

گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق...

گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون ....

گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید ...

گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق....

گمشده ام ، در کوهستان و صحرا ، در آسمان و این دنیا!

من یک گمشده پر آوازه ام ، یک گمشده در دنیای قلبها!

آری همانم که دلم میخواهد تا آخر دنیا همان گمشده در آن قلب سرخ باقی بمانم!

آری من همانم که مجنونم ، و تو همانی که سالها در جستجوی اویم!

من همانم که عاشقم ، و تو همانی که همیشه در پناه اویم!

گمشده ام در این قلب سرخ و مهربانت ، زنده مانده ام با عطر نفسهایت ، آن صدای

 مهربانت و با آن خونی که در قلبت جاریست....

آری من همانم که تو میخواستی و تو همانی که من آرزویش را داشتم...

گمشده ام در یک خانه دل سرخ ، در یک دشت سرخ ....

گمشده ام و دیگر نمیخواهم پیدا شوم... دلم میخواهد همیشه و همیشه

 در این قلب مهربانت گمشده باشم ای نازنینم...


تعداد بازدید از این مطلب: 494
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
ای بی وفا این رسمش نبود

 
ای بی وفا این رسمش نبود
 
زمستان سرد را با تو همانند بهار به سر کردم ٬ در آتش عشق تو
 
سوختم و با درد دوری تو ساختم...
 
با شادی تو شاد بودم ....
 
لبخند تو آرزوی من و گریه تو عزای من بود....
 
چه شبهایی بود که چشمان خیسم را به خاطرت سرزنش کردم.....!
 
آن لحظه که تو در زیر باران به یاد من قدم میزدی در این سو من لحظه غروب خورشید
 
 به یادت اشک میریختم...
 
گفتم حرف دلت را بگو به من ؟
 
گفتی حرف دلم را بارها برایت تکرار کرده ام!

گفتم دلم میخواهد باز برایم تکرار کنی!
 
چیزی نگفتی و سکوت تلخی کردی!
 
آری از سکوتت فهمیدم حرف دلت را!
 
حرف دلت این بود که فراموشت کنم........این بود که دیگر مرا دوست نمیداری....!
 
سکوتی که میگفت این دوری و این فاصله قلب مرا  از توسرد کرده است و
 
دیگر هیچ عشقی نسبت به تو ندارم...!
 
خسته شده ام ٬ مرا رها کن و بگذار خودم باشم....
 
سکوت آخرت ٬ یک سکوت تلخ و پر از غم بود ....
 
سکوت آخرت تنها یک بغض غریب در گلویم نشاند ٬ بغضی که هیچگاه تبدیل به اشک نشد!
 
چشمانم میدانستند که دیگر اشک ریختن بی فایده است ......
 
چشمانم دیگر آن اشکها را  لایق آن قلب بی وفایت نمیدانستند!

 
ای بی وفا چقدر دلم برای تو تنگ میشد و به خاطر دوری از تو اشک میریختم!
 
ای بی وفا چه شبهایی بود که با چشمانی خیس به خواب میرفتم!
 
ای بی وفا این رسمش نبود ٬ چقدر لحظه شماری میکردم که لحظه دیدار با تو
 
فرا رسد تا بتوانم دوباره دستان گرمت را در دست بگیرم!
 
ای بی وفا چقدر دستانم را به سوی خدای خویش بردم و تو را دعا میکردم ....
 
التماس میکردم ٬ با گریه و زاری التماسش میکردم تا تو را به من برساند!
 
این رسمش نبود ای بی وفا٬ که من با تمام غم و غصه های لحظه های عاشقی مان ساختم
 
اما تو به راحتی از من گذشتی...............!
 
 
ای بی وفا این رسم عاشقی نبود!

تعداد بازدید از این مطلب: 415
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
عشقم فدای تو

عشقم فدای تو

 

عشقم برای تو ، احساسم برای تو ، زندگی ام برای تو ، من هیچ نمیخواهم!

 

با قلب و احساس من بازی کن ، این قلب سرگرمی تو....

 

تو شاد باش ، من میسوزم ، تو بی خیال باش ، من میسازم....

 

در راه عشق تو  مثل آتش سوختم و اینک نیز تنها خاکسترم بر جا مانده است....

 

خاکستری که تنها با باد محبت و عشق تو دوباره شعله ور خواهد شد....

 

در راه عشق تو  چه سختی هایی کشیدم ، چه شکنجه هایی دیدم ،چه غم

 

 و غصه هایی چشیدم ، و چه اشکهایی که نگو برای تو ریختم ، غرورم را شکستم

 

و از همه گناههایت گذشتم ، همه اینها فدای آن قلب بی وفای تو....

 

از آن سو تو از عشق سرد شدی ، از این سو من در عشق تو میسوختم 

 

 از آن سو تو بیخیال این دل عاشق من بودی ، از این سو من لحظه به لحظه

 

 به یاد تو و دلتنگ تو بودم .........

 

این دل من برای توست هر چه میخواهی آن را بشکن ، بشکن تا من نیز

 

  همچنان بسوزم ... سوختن در اتش عشق تو به من گرمای

 

 یک زندگی پر از امید را میدهد....

 

تو در آن سو در آسمان به ستاره هایی که چشمک میزنند نگاه کن

 

من نیزدر این سو با حسرت به تو نگاه می اندازم  و در حسرت آن

 

روزهایی مینشینم که در کنار هم بودیم ، عاشق هم بودیم ، و هیچکس

 

 مثل ما همدیگر را دوست نمیداشت!

 

عزیزم تو با آرامش زندگی کن تا من نیز با آرامش تو عاشقانه زندگی کنم....

 

اگر با شکستن این دل من ، دیدن ان لحظه که در عشق تو میسوزم و 

 

 با عشقت میسازم تو را آرام  میشوی ، حرفی نیست دلم را بشکن و با آن بازی کن .....

تعداد بازدید از این مطلب: 430
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
معنی عشق چیست؟

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

 

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

 

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

 

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم


تعداد بازدید از این مطلب: 493
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
مرا نمیخواهی دیگر


 

مرا نمیخواهی دیگر میدانم
حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم
اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم
چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم
یک قطره اشک بر روی نامه میریزد،
چند لحظه میگذرد و نامه خیس خیس میشود
بدجور دلم را شکستی ، مدتیست که با من سرد سرد هستی
نمیدانم دیگر چه بگویم ، فراموشت کنم یا در غم نبودنت بسوزم
شبها را تا سحر بیدار بمانم ، یا شعر غمگینی که سروده ام را برای چندمین بار بخوانم
دلت از سنگ شده بی وفا ، چگونه دلت آمد بازی کنی با این دل تنها
مرا نمیخواهی دیگر میدانم ، احساس میکنم در آغوش کسی دیگر خوابیده ای میدانم
عطر و بوی تو پیچیده فضای غمگین قلبم را ، چیزی نگو دیگر نمیخواهم بشنوم بهانه های رفتنت را …
مقصر قلب من بود که عاشق شد ، به عشق بودنت بدجور به تو وابسته شد
امروز که آمده نه تو را میبینم و نه عشقی از تو را ، تنها میشنوم صدای هق هق گریه هایم را
بی خیال دیگر نه من نه تو ، ببین یک قلب ساده از آنجا عبور میکند به دنبالش برو
بدجور دلم را شکستی بی وفا ، حرفهای تو کجا و تنهایی غمگین من کجا
از همان اول هم نباید به تو دل می بستم ، میپذیرم سادگی دلم را…

تعداد بازدید از این مطلب: 676
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
جملات عاشقانه

 

 


دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم
 بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت 
 

تعداد بازدید از این مطلب: 469
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : عباس
تاریخ : پنج شنبه 23 آبان 1392
نظرات
درباره ما
❤❤❤❤❤❤ABBAS ❤❤❤❤❤❤ به وبلاگ من خوش آمدید $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$___ _____$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ این وب را برای تمامی لحظات خوب و بدم ساختم تا اروم بگیرم و خیلی چیزا فراموشم شه
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید